سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مظلومترین نگاه تاریخ بقیع

ستون: کلمات آسمانی

پنجمین حجت حق                              

سید علی اصغر موسوی

 

نه تنها خانه‌ی حضرت امام سجاد (ع) را عطر صلوات فرا گرفته است؛ که آسمان و زمین را.

گویی هنوز عطر طوبا از قنداقه‌اش می‌تراود؛ عطرآسمان؛ عطر آغوش حضرت جبرئیل (ع).

 قنداقه را نزد حضرت اباعبدا... الحسین (علیه‏السلام) می‌برند؛ چه سعادتی دارد این کودک، باید اول درس «شهامت و شهادت» را از جدّ خود بیاموزد تا در مکتب درس «شکیبایی» پدر نیز سربلند شود.

باید طالب مجموع معارف بود؛ تا به مقام «باقر العلم» شدن دست یافت: باید صبر از حضرت زینب (سلام‏ا...‏علیها)، شجاعت از علی اکبر (ع)، وفا از عباس (ع) و شهادت از امام حسین (ع) آموخت؛ تا ناخدای کشتی ولایت، در اقیانوس متلاطم زمان شد! ...

ومولود با وقارمدینه، شگفتی‌ساز عرصه‌ی علم در بین آدمیان شد،درست همان‌گونه که پیامبراعظم(ص) بشارت داده بود.

***

 آسمان مدینه امروز غرق در بال های پرندین فرشتگان است؛ گویی مشام آسمان انباشته از عطر زمین و مشام زمین آکنده از عطر آسمان است !

عطری که اینک عرش و فرش را فراگرفته است؛ از تبسم کودکی می تراود، که فرشتگان برای بوییدنش از هم پیشی می گیرند.

وعده ی آمدنش را خداوند به حضرت رسول (ص) و ایشان، بشارت ظهورش را به یاران رسانده بودند؛ بشارت مولودی که«باقرالعلم بعد النبی » خواهد بود.

بشارت مولودی که هم به نام و هم به سیرت، به پیامبر (ص) شباهت بسیار داشت.

چه بشارتی نیکو و چه حضوری آسمانی!

 آن هم سر نهادن در آغوش کسی که عشق، به وجودش، همیشه می نازد؛ کسی که خون خداوند در شریان هستی بوده و هست، امام حسین (ع)؛ امامی که چلچراغ هدایت و کشتی نجات است؛ امامی که آسمان از شنیدن نامش، تواضع می کند؛ بشارتت باد یا اباعبدالله (ع)، میلاد نوه ای که شاهد جانبازی ات در کربلا خواهد بود و عطر کربلایی تو را به تاریخ امامت پیوند خواهد زد.

تبارک الله از این ظهور نورانی، که خانه ی امامت را غرق نور خواهد کرد

تبارک الله از این شادمانی، که خانه ی بنی هاشم را غرق ترنم و صلوات کرده است

تبارک الله از این نگاه زیبا که طراوت مصطفوی(ص) اش، آسمان را به تسبیح وا می دارد.

تبارک الله از این عطری که سراسر مدینه را مست خویش کرده است

تبارک الله از نجابت چشم ها یش که اصا لت علوی را نشان می دهند

السلام علیک یا اباجعفر یا محمد ابن علی(ع)!

سلام بر تو ای وارث انبیا و اولیا .

سلام بر تو ای امام مومنین و حجت خداوند بر جهانیان .

سلام بر تو ای شکافنده ی علوم الهی

 می آید، نور چشم آسمان و زمین!

می آید، یگانه دانش و دین؛ آن که پیامبر خاتم سلامش گفت و عظمت علمش را ستود.

می آید، آنکه خواهد شکا فت ناشناخته های علم الهی را.

فلسفه های شرق و غرب مقابلش زانوی ادب بر خاک خواهند زد و حکمت و عرفان از حضورش، کسب معرفت خواهند کرد؛ وارث علوم الهی است؛ وارث متانت پیامبر(ص)، وارث شجاعت علی (ع)، وارث نجابت زهرا (س)، وارث سخاوت حسن، وارث صداقت حسین، وارث عبادت سجاد،  (علیهم السلام).

می آید تا چلچراغ علوم علوی را، در تاریکنای تیره روزگاردژخیمان اموی؛ روشن کند.

می آید تا کم کردگان راه را، فانوس هدایت و رستگاری باشد.

- مولا جان !

اینک این مهر توست؛ که دل های لحظه نورد ما را، به زیارت بقیع کشانده است.

درود خداوند بر تو باد، لحظه ای که شادمانه به دنیا آمدی؛ لحظاتی که عارفانه زیستی و لحظه ای که عاشقانه، راهی آسمان شدی.

درود بر تو باد ، مادام که هستی برقرار است.                     

درود بر قلم توانا یت که شعور انسانی را به ناباوران مردّد، آموخت!

درود بر صداقت بیا نت که دوست و دشمن را شیفته ی خود کرده بود!

درود بر حلقه ای که خاتم گوهرینش تو بودی و گنجینه ی دل ها، آکنده از حضور نورانی تو بود.

درود بر قنوت های سرشار از مهربانی ات که شفای دل های دردمند بود و امروز هم ، زایران بقیع را بی نصیب از شفا نمی گذارد.

 - تهنیت باد حضور حجت پنجم خداوند در زمین، پنجمین شاخه ی معرفت طوبا، و شکافنده اسرار ما سوا.




نوشته شده در جمعه 87 بهمن 11ساعت ساعت 5:23 صبح توسط استاد سید علی اصغر موسوی| نظر
طبقه بندی: متن ادبی

 

      

حکایت چماق و هویج

                                            سید عای اصغرموسوی

هر چه لباس های آن ها، آن هایی که از زیر آوار آورده می شوند؛ خاکستری، خونین و پاره پاره است؛ اما لباس های مدافع سیاسی آن ها، بسیار نو، بسیار تمیز، بسیار خوش رنگ و البته از جنس بسیار گران (شاید هم انگلیسی - امریکایی) است و همه فقط دم از انسانیت می زنند!

اما کسی از خود نمی پرسد چرا، خط مقدم جبهه های اسلام تا به امروز فاقد سلاح های بازدارنده ای مثل توپ، توپ های ساحل به دریا و توپ های ضدّ هوایی حتی توپ های تاریخ مصرف گذشته ای مثل توپ های 23.م م و خمپاره اندازهای مستعمل است!

4 ماه آنان، نان را با خون دل خورده اند و به شکلی زجرآور تحقیر شدند!

و اینک ،هر روز فرزندان خردسالشان قطعه قطعه می شوند و باز هم سخنرانی ها، دیدارها، سوخت گران قیمت هواپیماها، هزینه های بسیار گران رسانه ها – روزنامه ها، رادیوها، تلویزیون ها، اینترنت – و هزینه ی افرادی که کارها را تعطیل کرده اند تا به دفاع از حماس بپردازند؛فقط دیده می شود.

آیا این خیل سرگردان، هنوز به درستی نمی دانند که عاقبت حماس چرا به اینجا کشیده شد؟!See full size image

اگر از کشورهای عربی – از هر کشور یک امیر زاده – مبلغی را که در قمارخانه های اروپا می بازد، به تجهیز حماس اختصاص می داد؛ می توانست حداقل از سلاح های از رده خارج روس ها- که حاضرند حتی به قیمت چدن های اسقاطی آن ها را بفروشند- نیازهای دفاعی خود را خریداری نماید.

ما حتی در اوایل جنگ عراق علیه ایران، 5 نوع سلاح ضد هوایی داشتیم: موشک هاگ – موشک راپیر – توپ 35 اورلیکن – توپ23 م م (ضد هوایی)، توپ های چهار لوله (ضد هوایی) ابتدایی؛ با آن همه امکانات، هواپیماهای تقریبا پیشرفته ی عراق اکثر امکانات نظامی و غیر نظامی – بیشتر غیر نظامی – ما را تخریب می کردند!

حال حماس ، با نداشتن حتی ابتدایی ترین توپ های ضد هوایی – که نیروهای فلسطینی و لبنانی در دهه ی 70 -80 میلادی در اشغال بیروت، صور و صیدا استفاده می کردند – چگونه می تواند در مقابل هواپیماهای فوق پیشرفته ی امریکایی، فرانسوی، اسراییلی، رژیم صهیونیست مقابله کند؟!

 جز این که بگویم قضیه، تکرار قضیه ی عاشوراست و مقابله ی خون با شمشیر؟!

مقابله ی خون با هواپیما های اف 16 و اف 15و یا هلی کوپتر های آپاچی؛ آن هم با بمب های خوشه ای!

و یا مقابله ی خون با موشک ها و توپ ها و بمب های چند صد کیلویی است!

قریب به شصت و اندی سال، مردم فلسطین، تنها مورد ترحم واقع شده اند و امت ها برای آن ها اشک تمساح ریخته اند و بس !

امروز هم به جای تجهیز و مسلح کردن آن مردم مظلوم، تنها برایشان شعار هم نوایی سر می دهند (باز هم جای شکرش باقی ست که تنهایش نگذاشته اند)

با عنایت به فرمایش آن بزرگواری که فرمود :اگر هر مسلمانی یک سطل آب بر اسرائیل بریزد؛ شهرها و شهرک های اشغالی صهیونیست ها سیل با خود خواهد برد. بنده هم یا به زبانی ساده ترمی گویم: اگر  هرمسلمان از هر فرقه و مذهب و گروهی، - به تعداد عایله ی خود – خرج یک روز نهارش را در هر ماه، هزینه کند و آن را به حساب فلسطین واریز کند، می توان حتی خون بهای تمام صهیونیست ها را به دلار پرداخت؟!
جای شگفتی نیست اگر بگویم: از ماست که بر ماست!

 وقتی ما هنوز هم چوب ننگ حاکمان قاجار و پهلوی را می خوریم؛ شاید نوشته ی من انتظاری نا به جا باشد، اما تا به کی؟! تا چه روز قرار است ما فقط شعار بدهیم؟ گریه کنیم و هزینه های بسیار گزافی برای دید و بازدیدها، همایش ها، کنفرانس ها، نشست های دیپلماتیک و راهپیمایی ها خرج کنیم!

غربی ها، چندین سال است که هر چه را اراده می کنند جریان پیدا می کند؛ تنها دولت ساختگی اسرائیل نیست، بهائیت، وهابیت – باآن عقاید تک رو و پوشالی که رفتار مفتی هایش مبین آن است - ، طالبان و حکومت های کوچک، اما تا دندان مسلح عرب در خلیج فارس، تنها برای از بین بردن اسلام حقیقی ایجاد شده اند.

حکومت و دولت آن ها زندان هایی در ابعاد یک مملکت هستند؛ تا اسلام گرایان و آزادی خواهان را در خود مبحوس کند!

حال اگر امتی هم مثل امت فلسطین (حماس – جهاد اسلامی) خواست اختیار امور ش را خود به دست بگیرد؛ با او همانند یتیمی برخورد کنند، که دائم نوازشش می کنند؛ اما کسی حاضر نیست لقمه نانی به او بدهد!

آیا این به اصطلاح تلاش ها، چند دهه ی دیگر باید تاریخ را معطل خود کند؛ تا: خواجه از سرای به در آید!

 جیک جیک مستون عثمانی ها را،امروز باید ملتی تاوان پس دهد؛ که نه تنها سرمایه های مادی و معنوی خود را از دست داده؛ که باید به عنوان خط مقدم جبهه ی اسلام هم ،از سرمایه ی هم کیشان خوش گذران خود هم دفاع کند؛ آن هم با دست هایی کاملا خالی!

- این کجای انصاف است؟!

- این کجای مروّت و مردانگی است؟!

اگر هر کشور اسلامی (فقیر و غنی) از ذخایر دفاعی خود 5% را به فلسطینیان اختصاص می داد؛ به جای قیم بودن آنان – آن هم قیم بی غیرت – امروز دیگر اسرائیل جرأت نمی کرد ،هیچ کشور اسلامی را حتی به صورت بیانی تهدید کند؛ چه بماند اینکه ساختمان های لبنان و فلسطین را به تلّی از آهن وخاکستر تبدیل کند!

این به اصطلاح قیم ها، از امت مظلوم اسلام دفاع که نمی کنند، هیچ؛ بلکه بعضی از کشورهای عربی مردم جنوب لبنان و فلسطین را، به عنوان پیشکش به دشمنان اسلام می بخشند؛ تا بلکه غربی ها آنان را هم در جمع عیش و نوش مشروب خواری خویش راه بدهند.

 بی چاره هاحتی برای پیوستن به بنگاه های امنیتی آنان؛ همدیگر را به دلاری ناقابل می فروشند!

لذا چاره ای نمی ماند، جز آن که فرزندان "حماس" راه "شهادت" را برگزینند؛ راهی که در نهایت "با شرف مردن" را، آزادگی را، به "برده بودن" و "زبون مردن" ترجیح می دهد.

پس چنین امتی را باید ستود، که توانسته است روزهای بس دشواری را با سرافرازی پشت سر بگذارد.

وقتی زن معلوم الحالی؟! به نام لیونی ،از "ارزش های نوین " سخن می گوید و همتای او – که از او بسی بدتر است – در شورای امنیت خود ساخته، رای "ممتنع " به نمایشنامه ی خیمه شب بازی اروپاییان و اعراب می دهد، خیلی از نکات خود به خود رمز گشایی می شوند: که چرا یک روز قبل از حمله به حماس، لیونی با حسنی (ایهود) مبارک، دیدار می کند و چرا "رایس " در شورای امنیت طرح مبارک (مصر) را پیش می کشد؟!

چه اهمیت دارد برای کسانی که در جهان، جز خود را نمی بینند؛ دیدن اجساد به خون تپیده ی چند صد کودک زیر ده سال؟!

مگر شورای امنیت، سازمان ملل، یونیسف، و سازمان های عریض و طویل حمایت از کودکان، توانستند به کشتار کودکان " قانا " - در دو مرحله بمباران آنها در سال های گذشته - رسیدگی کنند؟! تا امروز هم بتوانند به این نسل کشی کثیف،به این جنایت هولناک وخوی پلید و حیوانی صهیونیست ها؛ حتی اعتراضی بنمایند؟

بهتر نیست به جای دنباله روی از سیاست های به ظاهر بشر دوستانه ی غرب – که در باطن برای آن ها حتی ارزش یک نمایشنامه ی ابلهانه را هم ندارد – جهان اسلام به فکر قوانین خودش، ارتش خودش و سازمان مدافع حقوق خودش، باشد؟!

سود نفت به جیب آن ها می رود!

سود گاز به جیب آن ها می رود!

آن چه هستی کشورهای اسلامی است از ترس جنگ های خاورمیانه ای به جیب آن ها سرازیر می شود، ولی مسلمانان جز "کنفرانس اسلامی" و عرب ها جز "اتحادیه ی عرب" که - هر دو بیشتر به تئاتر شبیه هستند تا یک مجلس قانون مدارِ قانون گذار – به هیچ دست آویزی که دارای قدرت اجرایی باشد؛دست نمی یابند که در مواقع ضروری از حقوق آنان دفاع نماید!

یک پنچم ملت جهان را مسلمان تشکیل می دهند؛ ولی حتی یک نماینده هم در شورای امنیت ندارند!

اکثر درگیری ها را غربی ها همیشه با مسلمانان داشته اند؛ اما هیچ گاه مسلمانان در فکر تشکیلاتی نبوده اند که بتوانند؛ در صورت نیاز از آن استفاده نمایند؛ گاه در آغوش روس ها از حال رفته اند، گاه در دامان امریکایی ها یا اروپایی ها!

صدها سال است که "انگل ساکسون ها" در نقطه نقطه ی زمین، خون مسلمانان را مکیده اند، برایش مذهب و فرقه تراشیده اند، کودتا کرده اند، آدم های خود فروش و ناکارامد بر آنان گمارده اند، و هنوز هم اساس حکومت های جهان را آن ها در دست دارند؛ اما تاکنون یک مسلمان به فکر خنثی کردن دسیسه های این قوم خودخواه متقلب نبوده است!

از "بالفور وهرتسل" تا "کسینجر و باراک"  . از "گلدامایر" تا " لیونی". از"بن گریون و بگین" تا "شارون و اولمرت" .از "رضاخان و آتاتورک" تا "محمدرضا پهلوی و انورسادات". از"فهد و شاه حسین" تا "امیرعبدا...وامیر عبد یهود ها ی دیگر ".حتی از "محمود عباس و ایهود(حسنی) مبارک" تا....

 همه ی این ها را استعمار کهنه پرورده و در صحنه ی بازی روزگار رهایشان کرده است.

***

  مسلمان تا زمانی که به شکوه دیرین خودش، به علم و اعتقاد خودش، به آرمان های الهی خودش بازنگشته؛ هیچ تغییری در هیچ نقطه از کشورهای اسلامی روی نخواهد داد!

آن ها که برای کشته شدن چند صد کودک بی گناه، کک شان هم نمی گزد؛ برای کشته شدن چند میلیون کودک از جهان اسلام، اصلا نگران هم نخواهند شد؟!

آن ها بمب های فسفری را برای از بین بردن نسل مسلمانان ساخته اند؛ آی مسلمانی که در خواب خرگوشی ات به دنبال هویج "فرنگی" از علفزار این سازمان به آن سازمان می پری!

دیری نمی پاید وقتی انرژی کشورهای اسلامی - نفت و گاز- ته کشید و جز چندین ساختمان مدرن، کشتی مدرن، هواپیمای مدرن، قطار مدرن، اتومبیل مدرن، چیزی برای خوردن نداشت آن روز دیگر آبرویش را هم برای لقمه ای نان می فروشد!

اگر امروز "حماس" با خون جلوی ارتش مدرن اسراییل ایستاده است؛ به خاطر اتکا و اطمینان به خود است؛ وگرنه برای انسان های خود فروخته، نیاز به هیچ ارتش سر تا پا مسلح و بی رحم نیست!

آن ها با شهدای خود درس هایی را به ما داده و می دهند؛ که اگر جدی نگیریم، سرنوشتی بس بدترو دشوارتر از غزه در انتظارمان خواهد بود؛ ... .

              



نوشته شده در جمعه 87 بهمن 11ساعت ساعت 5:19 صبح توسط استاد سید علی اصغر موسوی| نظر بدهید
طبقه بندی: سیاسی - مذهبی

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin