• وبلاگ : مظلومترين نگاه تاريخ بقيع
  • يادداشت : داغ بسيار
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ^^^شکل مي گيري در گريه هاي گاه و بيگاهم.....و جاري که ميشوي از نگاه....تصاويري از ديروز زنده مي شود.....در اشکهايم خلاصه مي شوي.....زماني که رفتن را به ياد مي آورم....و تو هنوز پيش مي روي...در جاده هاي ترديد!...نه! ديگر ترديد نکن....راه برگشت باز است^^^به قلم آيناز(برج فرشته)***مرسي از لطفت...من تركي زياد بلد نيستم...فقط اومدم تشكر كنم...متنتون خيلي روحاني و پر حس بود....سبز باشي.....

    + قلعه ي سيب 
    بانوي بي نشانه ي ما را خبر دهيد / از داغتان غروب غزلها به خون نشست / دنبالتان تمام غزل را دويده ام / ديدم كه ارزوي تماشا به خون نشست/ از خاك كوي خويش مجال گذر دهيد / اين دلسپرده را كه سراپا به خون نشست
    سلام. اي كاش كمي حسي تر بر خورد مي كرديد. به من هم سر به زنيد.